من را در شبكه هاي اجتماعي دنبال كنيد

 
دانلود قسمت آخر فصل سوم شهرزاد
 

دانلود قسمت آخر شهرزاد فصل ۳

 

در قسمت سوم از فصل سوم سریال شهرزاد

هاشم و صابر عبدلی ، شیرین را از دارالمجانین بر میدارند و فرار میکنند.

پس از آن شیرین پیشنهاد میکند او را نزد آقای صدق نوری وکیل خانوادگی آن ها ببرند.

اکرم نیز در بیمارستان بستری است.

و جناب سروان به بالا سر او می رود.

شیرین به جایی امن منتقل می شود

و در کلوب شیرین که این روز ها نامش به کلوب کبیر تغییر کرده .

قباد دیوانسالار و شاپور بهبودی با هم جلسه ای در مورد تجارت هایشان دارند .

پس از آن هاشم و وکیل صدق نوری در مورد وصیت نامه بزرگ آقا

ارث و میراث شیرین و همینطور احتمال قتل بزرگ اقا توسط این قباد و نصرت حرف هایی میزنند.

در بیمارستان ، اکرم را میخواهند به اتاق عمل ببرند تا بچه اش را دکتر میرزاده سقط کند

که سروان آقا پرویز متوجه این موضوع شده و با اسلحه دکتر را تهدید میکند.

و از او در مورد گواهی فوت بزرگ آقا ، برگه ی جنون شیرین

و قصدش برای سقط بچه اعتراف میگیرد.

و او را وادار میکند تا به دروغ بگویند که بچه را سقط کرده

و گواهی های لازم را به نصرت بدهد.

قباد و سرهنگ تیموری همدردی میکنند

قباد و تیموری در مورد عشق های نافرجامشان با هم در رستورانی به درد دل می پردازند.

و همینطور در مورد ماجرای فراری دادن همسر شاپور بهبودی که با کمک عمه بلقیس

و هاشم انجام شده بود حرف هایی را به تیموری میگوید.

سروان آقا پرویز هم به دستیارش دستور می دهد سایه به سایه هاشم خان را تعقیب کند.

نصرت و قباد از ماجرای حمایت سروان آقا پرویز از اکرم با خبر می شوند

و نصرت قول می دهد تا او را با پول بخرد و راضی کند.

پس از آن نامه ای را مدیر مدرسه ای که فرهاد در آن کار میکند به او می دهد

که در آن ، فرهاد را اخراج کرده و به او اجازه ی تدریس نمیدهند.

وعده ی هفتگی دیدار شهرزاد و فرزندش این هفته به تاخیر می افتد

و شهرزاد با ناراحتی به خانه ی دیوانسالار ها میرود.

تهدید قباد به مرگ ، توسط فرهاد

فرهاد نیز پس از شنیدن این خبر اسلحه اش را بر میدارد و به سوی خانه دیوانسالار حرکت میکند.

پس از رسیدن به آنجا با قباد روبرو می شود

و در مورد لغو وعده هفتگی و اخراج فرهاد از مدرسه با او بحث میکند.

همچنین در همین لحظات ، فرهاد بزور وارد خانه ی دیوانسالار شده

و با تفنگ و تهدید وارد خانه می شود.فرهاد تفنگ را به سوی قباد میگیرد.

که نصرت میرسد و پس از دعوت به آرامش ، از آنها میخواهد خانه را ترک کنند.

که در حین ترک خانه ، صدای گریه ی امید (کبیر) می آید.

پس از خروج آنها ، قباد از نصرت میخواهد تا فرهاد را بکشند.

که نصرت …..

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.