خلاصه داستان فیلم کمدی انسانی
فیلم داستان پسرک بی نام و نشانی را از دوران کودکی تا بزرگسالی روایت می کند که از روز تولد متوجه تفاوت آشکار خود با دیگران می شود. او چپ دست است و عقایدی متفاوت از همفکرانش دارد اما..
کارگردان :
محمد هادی کریمی : دکتر محمد هادی کریمی که متولد سال 1351 در تهران می باشد و نخستین تجربه سینمایی اش نگارش فیلمنامه « ساغر » برای سیروس الوند بوده است. آخرین فیلم کریمی « بشارت به یک شهروند هزاره سوم » نام داشت که در سال 1391 ساخته شده بود. اثری که حال و هوای معنوی و اعتقادی داشت.
درباره فیلم « کمدی انسانی » :
محمد هادی کریمی در فیلم « کمدی انسانی » بنا را بر روایت قصه آدم بی نام و نشانی قرار داده که ظاهراً قرار است در یک برهه تاریخی آن را به نمایش بگذارد و در این بین خرده داستانهایی را هم در کنار قصه اصلی روایت کند تا تماشاگر بتواند به شناخت عمیق تری نسبت به دنیای او دست یابد. اما مشکل اصلی « کمدی انسانی » اینجاست که فیلمسازش اعتقادی به قصه پردازی کلاسیک در سینما نداشته و تصمیم گرفته به سبک و سیاق خود داستانش را روایت کند که نتیجه این تصمیم نیز منجر به ساخت فیلم عجیب و غریبی به نام « کمدی انسانی » شده است.
فیلم روایتگر داستان پسرکی است که از ابتدای تولد متفاوت بودن را در خود احساس می کند اما رفته رفته متوجه می شود که باید همرنگ جماعت شود تا بتواند زندگی بهتری داشته و همواره درگیر جنگ روانی نباشد. این پسر در طول زمان بزرگ شده و تبدیل به مرد جوانی می گردد و فیلم در بازه های زمانی مختلف، زندگی این فرد از دوران کودکی تا بزرگسالی را به تصویر می کشد. فردی که با آدمهای گوناگونی ملاقات کرده و ظاهراً قرار است هر کدام از این افراد نماینده تفکری در جامعه باشند که رنگ و رویی آبزورد دارند. شخصیت هایی که با تصمیم فیلمساز، هیچ نام و نشانی ندارند تا مخاطب به جای توجه به اسم، فلسفه حضورشان در داستان را جستجو نماید و به پاسخ منطقی برسد.
ایراد بزرگ « کمدی انسانی » فارغ از فیلمنامه را می توان ضعف کارگردان در نحوه پرورش سوژه برشمرد. کریمی نمی تواند قصه مشخصی برای قهرمان داستان ترسیم نماید بطوریکه بحرانی ترین لحظات زندگی این مرد برای مخاطب مجهول است. فیلم به جای پرورش موقعیت، به پیشبرد داستان توسط دیالوگ های مستقیم روی می آورد و در این راه، هر چند دقیقه یکبار از شخصیت جدیدی رونمایی می کند که به چشم قهرمان داستان نگاه خیره می شود و آنچه که در ذهن فیلمساز و نویسنده گذشته را بیان می کند تا مخاطب بداند دقایق آتی فیلم قرار است بر کدام پاشنه بچرخد!
منطق روایی نیز در داستان جایگاه محکمی ندارد و البته با توجه به حال و هوای آبزورد و فلسفی فیلم، نمی توان در این خصوص انتظار بالایی نیز از اثر داشت. اینکه به یکباره چپ دستِ داستان به زندان می افتد و به یکباره ترغیب به جاسوسی از طریق ازدواج می شود و... منطق مشخصی را در خود نمی بیند مگر آنکه محمد هادی کریمی در ذهن خویش به منطق محکمی درباره این سلسله اتفاقات دست یافته باشد؛ منطقی که در برگردان سینمایی عنصری مفقود شده محسوب می شود و در عمل، فیلم تنها تبدیل به نماهای کِش داری شده که هر چیزی در آن یافت می شود جز خودِ سینما!
« کمدی انسانی » علی رغم حضور ستاره های پر تعداد در فیلم، بازیهای بسیار ضعیفی را به خود دیده است. آرمان درویش به عنوان قهرمان قصه، بازی بسیار بدی از خود به نمایش گذاشته و مخاطب ابداً نمی تواند با شخصیت بی نام و نشانش ارتباط برقرار کند. در کنار او بازیگران دیگری از جمله لیلا زارع ، هستی مهدوی فر و هومن سیدی حضور داشته اند که آنان نیز وضعیتی بهتر از درویش ندارند. اما بدترین بازی فیلم متعلق به نیکی کریمی است که اگرچه دقایق کوتاهی در فیلم حضور دارد اما در همین زمان کوتاه نیز تماشاگر را ناامید می کند.
جدیدترین فیلم محمد هادی کریمی قصد داشته اثری متفاوت از آثار رایج سینما باشد و به اصطلاح، متعلق به علاقه مندان به " سینمای خاص " باشد. اما مشکلات عدیده فیلمنامه باعث شده تا « کمدی انسانی » تبدیل به اثری غیرقابل تحمل شود. اثری که ساکن است و کِش دار و البته قابلیت این را ندارد که بتواند ضعف کِش دار بودن قصه را بر گردن عدم درک مخاطب بیندازد چراکه فیلم سراسر موقعیت های تکراری و دیالوگ های بی کارکردی است که نه فلسفه را در طول داستان به عرش می رساند و نه بر آگاهی مخاطب می افزاید. « کمدی انسانی » که برگرفته از اثرِ کلارنس براون می باشد، برازنده نامش است؛ اثری انسانی که به واسطه ضعف هایش تبدیل به اثری کمدی شده!
- چهارشنبه ۰۲ خرداد ۹۷ ۱۵:۲۲
- ۶,۷۶۴ بازديد
- ۱ نظر